تمام تاب های دنیا را هم که سوار شود همچنان در پس تهوع های پیاپیش جنون را حس میکند در میان تمام عذرخواهی های اجباری زندگیش درد های بدون درمانش را لمس میکند تا اسمان هم ک با تاب اوج بگیرد سقوط بدون توقفش به اعماق پست بودن را می فهمد تا ابد هم که گریه نکند تا ابد مردن را در اینه ی زنگار بسته ی زندگیش میبیند .
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت